کانکس و ساختمان پیش ساخته

درباره کانکس، ساختمان پیش ساخته، کانکس سازی، خانه و ویلای پیش ساخته

کانکس و ساختمان پیش ساخته

درباره کانکس، ساختمان پیش ساخته، کانکس سازی، خانه و ویلای پیش ساخته

بهترین کانکس های سرویس بهداشتی

مقدمه:

کانکس های سرویس بهداشتی از خانواده کانکس ها یا واحدهای بهداشتی پیش ساخته (Prefabricated Sanitary Units) بوده و از محصولاتی هستند که امروزه نیاز به آن، با توجه به اهمیت بهداشت فردی و اجتماعی مردم، تقریباً در هر مکانی که افراد حضور دارند، احساس می شود. کانکس های سرویس بهداشتی را در زبان فارسی با نام های کانکس دستشویی (پیش ساخته) و یا کانکس توالت (پیش ساخته) نیز می شناسند. خانواده کانکس های بهداشتی عموماً شامل واحدهای دستشویی (یا توالت) پیش ساخته، روشویی (داخل یا خارج از واحدها)، دوش و حمام (به صورت واحدهای مجزا یا غیرمجزا) ، رختکن و … می باشند.

کانکس سرویس بهداشتی به انگلیسی

در زبان انگلیسی کانکس های سرویس بهداشتی را با توجه به مشخصات آنها (قابلیت جابجایی، توسعه پذیری، جنس سازه ، امکانات بهداشتی و …) عموماً با نام های:

Sanitary Containers ، Modular Sanitary Cabins ، Portable Sanitary Cabins ، Prefabricated Sanitary Unit ، WC Shower Container ، Modular WC Shower Cabins ، Portable WC Shower Cabins

و … می شناسند.

هر واحد سرویس بهداشتی را اصطلاحاً “چشمه” می نامند؛ از این رو کانکس های سرویس بهداشتی به سرویس بهداشتی های تک چشمه، دو چشمه، سه چشمه و … (یا چند چشمه) تقسیم بندی می شوند. گاهی اوقات واژه “کابین” نیز در زبان فارسی به جای واژه “چشمه” و به عنوان هر واحد مستقل (اتاقک) سرویس بهداشتی به کار می رود؛ از این رو کانکس سرویس بهداشتی تک کابین، کانکس سرویس بهداشتی دو کابین و … (یا کانکس سرویس بهداشتی چند کابین) نیز مصطلح است.

کانکس های سرویس بهداشتی همیشه به عنوان یک ساختمان مستقل ساخته نمی شوند و می توانند در داخل کانکس های دیگر یا چسبیده به آنها به عنوان یک واحد داخلی یا خارجی (برای مثال: در داخل یک کانکس اداری یا کانکس مسکونی و …) نیز تعبیه شوند. معمولاً این گونه واحدهای بهداشتی علاوه بر واحدهای دستشویی (یا چشمه ها) و روشویی(ها)، دارای واحدهای دوش و حمام بر اساس نیاز، می باشند. کانکس های سرویس بهداشتی به دو صورت (یا دو تیپ) راهرو دار و بدون راهرو تولید و ساخته می شوند.

کانکس سرویس بهداشتی تک چشمه

کانکس سرویس بهداشتی تک چشمه (یا تک کابین) معمولاً به صورت یک اتاقک کوچک (مانند یک کیوسک) ساخته شده و درب ورودی کانکس به داخل سرویس باز می شود. همانطور که در تصاویر زیر مشاهده می کنید، معمولاً کانکس های سرویس بهداشتی تک چشمه، بدون راهرو هستند و امکانات روشویی و (گاهاً دوش یا حمام) در داخل کانکس تعبیه می شوند.

کانکس های سرویس بهداشتی تک چشمه می توانند به همراه دوش و حمام نیز ساخته شوند که در واقع یک واحد بهداشتی پیش ساخته کامل را ارائه می دهد. طبیعتاً در این حالت، ابعاد کانکس سرویس بهداشتی بزرگتر در نظر گرفته می شود. کانکس های سرویس بهداشتی تک چشمه معمولاً به دلیل حجم کمتر، جابجایی آسانتر و هزینه ساخت کمتر، نسبت به کانکس های سرویس بهداشتی چند چشمه پرفروشتر بوده و کاربرد بیشتری دارد و بنابراین از محصولات پیش ساخته‌ای است که توسط مشتریان و مصرف کنندگان مورد استقبال فراوان واقع شده است.

در داخل کانکس های سرویس بهداشتی تک چشمه، مانند دیگر سرویس بهداشتی های پیش ساخته دیگر، می تواند توالت ایرانی یا توالت فرنگی بنا به درخواست مشتری تعبیه گردد. همچنین در ساخت کانکس های سرویس بهداشتی تک چشمه علاوه بر امکانات بهداشتی (جای دستمال توالت، شیر توالت و …) می توان از امکانات سیفون، روشویی (شیر روشویی  و جای صابون)، برق کشی، روشنایی داخلی و خارجی، فن و سیستم تهویه، لوله کشی فاضلآب و …  نام برد.

کانکس سرویس بهداشتی چند چشمه

زمانی که تعداد استفاده کنندگان از سرویس بهداشتی پیش ساخته زیاد شود، معمولاً از کانکس های سرویس بهداشتی چند چشمه استفاده می شود. ساخت کانکس های سرویس بهداشتی از نوع چند چشمه نسبت به اینکه چشمه ها به صورت مجزا ساخته شود و در کنار یکدیگر قرار بگیرند، علاوه بر کاهش هزینه های تولید، از مزایای دیگری نیز برخوردار است؛ برای مثال تمرکز تأسیسات مکانیکی کانکس سرویس بهداشتی در یکجا، که باعث کاهش هزینه های ساخت، نگهداری و تعمیرات خواهد شد.

با توجه به اینکه محدودیتی برای ساخت تعداد چشمه های یک کانکس سرویس بهداشتی وجود ندارد و به اشکال مختلف می تواند قابل اجرا و پیاده سازی باشند (برای مثال فناوری ساخت ماژولار)، این گونه کانکس ها، از ۲ چشمه ، ۳ چشمه ، ۴ چشمه و … (معمولاً تا ۱۲ چشمه) تولید می شوند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، کانکس های سرویس بهداشتی چند چشمه می توانند به صورت راهرو دار و بدون راهرو ساخته شوند.


کانکس سرویس بهداشتی راهرو دار

در بالا اشاره کردیم که یک تیپ از کانکس های سرویس بهداشتی به کانکس های سرویس بهداشتی راهرو دار معروف هستند که معمولاً دارای دو، سه و چندین چشمه می باشند؛ در واقع همانطور که در تصاویر مشاهده می نمایید، در این گونه کانکس ها، درب ورودی مستقیماً به داخل واحد سرویس بهداشتی (یا دوش و حمام) راه ندارد و به داخل راهرویی باز می شود که در یک طرف آن روشویی ها تعبیه شده اند و در طرف دیگر چشمه ها (یا واحدهای سرویس بهداشتی) و گاهاً واحدهای دوش و حمام قرار گرفته اند.

کانکس سرویس بهداشتی بدون راهرو

در کانکس سرویس بهداشتی بدون راهرو، همانطور که از اسم آن پیداست، درب ورودی کانکس، مستقیماً به داخل واحد سرویس بهداشتی (یا واحد دوش و حمام)، باز شده و بنابراین روشویی ها در داخل واحدها یا چشمه ها قرار گرفته اند. سرویس بهداشتی های بدون راهرو می توانند به صورت تک چشمه، دو یا چند چشمه تولید و ساخته شوند.

تدارک شیراز برای میزبانی گردشگران نوروزی!

هفتاد و پنجمین جلسه علنی شورای شهر شیراز به صورت فوق‌العاده ،شنبه ۱۸ اسفندماه ۹۷ با هدف بررسی برنامه‌های ستاد استقبال از مهمانان نوروزی و آمادگی شهرداری شیراز برگزار شد.

ایجاد ۲۲ هزار و ۱۹۶ پارکینگ نوروزی

معاون خدمات شهری شهرداری شیراز شیراز شنبه در جلسه شورای شهر شیراز گفت: ۲۲ هزار و ۱۹۶ پارکینگ خودرو در نزدیکی اماکن فرهنگی و گردشگری شیراز در ایام نوروز ۹۸ ایجاد خواهد شد.

محمدرضا محمدحسن پور افزود: سه کمپ برای اسکان میهمان نوروزی در شیراز واقع در زیبا شهر،باغ فدک و جنت با ظرفیت بیش از هزار و ۵۰۰ چادر و حدود ۱۰۰ کانکس ایجاد خواهد شد. وی ادامه داد: ۷۱ المان نوروزی در سطح شهر شیراز نصب می شود و علاوه بر آن، ۱۰۲ غرفه عرضه ماهی گلی و سفره هفت سین در سطح شیراز ایجاد شده است.

معاون خدمات شهری شهرداری شیراز ادامه داد: سازمان مدیریت پسماند به شکل ویژه پاکسازی ورودی‌های شهر را از ۱۰ کیلومتر مانده به شهر در دستور کار قرار داده و شستشوی ایستگاه های اتوبوس و همه تابلوهای راهنمایی از جمله دیگر برنامه های مدیریت پسماند شهرداری است.

برگزاری ۲۰ جشنواره نوروزی

رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری شیراز نیز در ادامه این نشست گفت: تعداد ۲۰ جشنواره فرهنگی و مفرح در محلات مختلف شیراز و خصوصا نواحی کم برخوردار در ایام نوروز اجرا می شود.

ابراهیم گشتاسبی راد افزود: ویژه برنامه ای نیز برای شب سال نو برنامه ریزی شده که از ساعت ۲۲ تا سه بامداد ادامه دارد و جزئیات آن و سایر برنامه های نوروزی نیز در روزهای آینده اطلاع رسانی خواهد شد.

اجرای طرح دوستدار سالمند در شهر شیراز

عضو‌شورای اسلامی شهر شیراز در ادامه جلسه عصر شنبه شورای شهر شیراز خواستار اجرای آیین نامه طرح شهر دوستدار سالمند شد. علی ناصری در تذکری از شهردار شیراز خواست طرح آیین نامه شهر دوستدار سالمند را اجرا کند.

وی با اشاره به تصویب طرح شهر دوستدار سالمند در شانزدهمین جلسه علنی این شورا اظهارداشت: با گذشت ۱۶ ماه از تصویب این مصوبه، متاسفانه تاکنون هیچ اقدام عملی انجام نگرفته است.

وی افزود: به نظر اراده‌ای برای اجرای طرح شهر دوستدار سالمند در شهرداری شیراز وجود ندارد‌. به گفته ناصری اغلب کلانشهرها و ۲۰ مرکز استان خدمات موجود در آیین نامه شهر دوستدار سالمند را اجرا می‌کنند اما در شیراز هنوز اجرائی نشده است.

سردیس حافظ با حضور شهردار شیراز در شهر پچ کشور مجارستان نصب می‌شود

حیدر اسکندرپور شهردار شیراز با مصوبه امروز شورای این شهر ماموریت یافت به شهر پچ کشور مجارستان سفر کند. در سفر شهردار شیراز به شهر پچ خواهرخوانده شهر شیراز، سردیس حافظ شیرازی غزلسرای بزرگ فارسی در این شهر نصب خواهد شد.

شهردار شیراز به دعوت سفیر مجارستان به شهر پچ کشور مجارستان سفر خواهد کرد. همچنین اعضای شورای اسلامی شهر شیراز در هفتادوپنجمین جلسه علنی خود با طرح دو فوریتی مبتنی بر پرداخت پاداش پایان سال به اعضای کمیسیون‌های ماده ۱۰۰ مناطق شهرداری به استثنای اعضای شورای شهر موافقت کردند.

نواب قائدی سخنگوی شورای اسلامی شهر شیراز در این باره گفت: بر اساس این طرح دوفوریتی به هر نفر از اعضای کمیسیون‌های ماده ۱۰۰ مبلغ ۱۲ میلیون ریال، به هر نفر از نمایندگان شهردار ۱۰ میلیون ریال و به هر نفر از دبیران مبلغ ۹ میلیون ریال و به هر کدام از کارمندان دبیرخانه‌های کمیسیون ماده صد مبلغ هفت میلیون ریال پرداخت شود.

وی ادامه داد: این پاداش از محل ردیف‌های ۱۶ و ۱۷ بودجه شهرداری پرداخت می‌شود.

حمایت شورای شهر شیراز از ورزش بانوان

شورای اسلامی شهر شیراز با حمایت از تیم فوتبال بانوان خلیج فارس شیراز در هفتاد و‌پنجمین جلسه علنی موافقت کرد. شهرداری شیراز بر اساس طرح یک فوریتی جمعی از اعضای شورای شهر شیراز موظف شد مبلغ ۷۰۰ میلیون ریال و به ازای هر برد ۱۰۰ میلیون ریال جزای نقدی به تیم بانوان فوتبال خلیج فارس شیراز اهدا کند.

رییس کمیسیون برنامه وبودجه شورای اسلامی شهر شیراز به هنگام تصویب این طرح خواستار ارائه لایحه جامع حمایت از ورزش توسط شهردار شیراز شد. عبدالرزاق موسوی اظهار داشت: کمک‌های شورای شهر به تیم‌های ورزشی سلیقه ای و تبلیغاتی شده است.

وی ادامه داد: این گونه حمایت از تیم‌های ورزشی باعث نارضایتی عمومی شده است. موسوی خاطرنشان‌کرد: گاهی به یک تیم فوتسال با ده نفر ورزشکار ۷۰ میلیون تومان با ده میلیون تومان به ازای هر برد پرداخت می‌شود و گاهی به تیمهای بزرگتر کمکی نمی‌شود‌.

عضو شورای اسلامی شهر شیراز افزود: بخشی از ورزش‌ها در این شیوه حمایت دیده و ورزش‌های قهرمانی نیز حمایت نمی‌شوند. وی از شهردار شیراز خواست لایحه جامع حمایت از ورزش را به شورای شهر ارائه کند.

ساخت مدارس پیش ساخته با کمک ۸۰ هزار یورویی ژاپن!

ایران کانتین: در راستای اجرای پروژه تأمین امنیت انسانی از محل اعتبارات بلاعوض دولت ژاپن، قرارداد ساخت ۶ دبستان پیش‌ساخته یا کانکس عشایری و تجهیز یک مدرسه شبانه‌روزی با دفتر آموزش‌وپرورش عشایر کشور امضا شد.

محمدرضا سیفی درباره جزئیات این قرارداد گفت: این طرح از محل اعتبارات بلاعوض دولت ژاپن و برای اجرای پروژه‌هایی در زمینه توسعه و تأمین امنیت انسانی و برحسب نیازهای متفاوت کشورهای درحال‌توسعه اجرا می‌شود و هدف آن کمک به توسعه و رفاه جوامع روستایی است.

وی ادامه داد: این پروژه بر اساس تفاهم‌نامه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و وزارت امور خارجه ژاپن منعقد شده است و دفتر آموزش و پرورش عشایر از سال تحصیلی ۹۴-۹۵ مبالغی را برای تجهیز، توسعه و احداث مدارس، از این کشور دریافت می‌کند.

سیفی گفت: امسال با توجه به شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی مردم در مناطق عشایری استان کرمان و به دلیل خشک‌سالی‌های اخیر و پراکندگی جمعیت عشایری در این استان، قرارداد ساخت ۶ دبستان عشایری سه کلاسه و یک مدرسه شبانه‌روزی عشایری با تجهیزات کامل با سفیر کشور ژاپن “میتسوگو سایتو” امضا شد.

وی ادامه داد: این کلاس‌های پیش‌ساخته یا کانکس مجهز به سرویس بهداشتی، امکانات گرمایشی و سرمایشی در فهرج، ریگان، رابر، جیرفت، بافت، ارزوئیه، سیرجان، عنبرآباد به‌صورت ثابت و پیش‌ساخته ایجاد می‌شود.

سیفی مبلغ تخصیص یافته توسط کشور ژاپن در این پروژه را ۸۰ هزار یورو اعلام کرد و بیان کرد: این مدارس ضد زلزله هستند و امکان جابجایی از نقطه‌ای به نقطه دیگر را دارند.

سرپرست دفترآموزش و پرورش عشایر کشور گفت: کلاس‌های درس تا قبل از مهر سال آینده تحویل آموزش و پرورش استان کرمان خواهد شد و جمعاً پذیرای ۳۶۶ دانش‌آموز چندپایه عشایری در مناطق مختلف استان است.

ماجرای کانکس کلاس درس، حسینیه و حسرت دانش آموزان!

ایران کانتین: تصور کنید کانکسی را که آن را مدرسه می‌خوانیم در دو نوبت دانش آموز داشته باشد، یعنی چند دانش آموز پایه اول، سوم و ششم را صبح ها می پذیرد و چند تای دیگر هم در پایه دوم، چهارم و پنجم، بعد از ظهر ها به کانکس می آیند و درس می خوانند.

در مجاورت این مدرسه کانکسی واقع در روستای هودر (در منطقه شاهیوند چگنی لرستان)، که شمار دانش آموزانش ۳۵ نفر است، حسینیه ای سه طبقه با زیر بنای ۶۰۰ متری است که بر فراز تپه ای قرار دارد که تنها بنای دارای حصار در این روستا به شمار می آید و برای ورود به آن باید دق الباب کرد.

تصور کنید دیوارهای حسینیه هر روز به بچه های کانکس نگاه می کند و دیوارهای کانکس با بچه های داخلش هم هر روز به حسینیه می نگرند.

تصور کنید که همین کانکسی که ما می گوییم مدرسه روستا، دو قسمت شده است. دو سوم این کانکس کلاس درس است و قسمت بعدی یا همان یک سوم باقی مانده نیز اتاق مشترک برای استراحت دو معلم روستا است.

تمام دارایی آموزشی و تفریحی این مدرسه را دو معلم حق التدریسی تشکیل می دهند که اول هفته از خرم آباد به این روستا می آیند و آخر هفته برمی گردند.

احسان سلاطین، نام یکی از این معلم ها است. این آقا معلم جوان نمی تواند هر روز ۹۰کیلومتر به شهر خرم آباد برود و ۹۰ کیلومترهم برگردد. او مجبور است در همین اتاق کوچک کانکسی که شاید به ۱۰ متر هم نرسد همراه با معلمی دیگر، روزها و شب های هفته را تا آخر هفته طی کند. او، لیسانس برق دارد و ۲ سالی از تدریسش در این مدرسه می گذرد. قبلا در پتروشیمی خرم آباد کار می کرد. وقتی پتروشیمی راه اندازی شد او را هم اخراج کردند و نیروهای جدید گرفتند که گفته می شود، بیشترشان بومی استان لرستان نبودند. این مهندس برق، مجبور شده است به صورت حق التدریسی در این مدرسه دور افتاده درس بدهد. او متأهل است اما خدا را شکر می کند که بچه ندارد وگرنه مشکلاتش بیشتر می شد. از شنبه تا چهارشنبه در همین اتاق ۱۰ متری شب را به صبح می رساند.

وقتی این را عنوان می کند اتوماتیک وار سرم را به سمت حسینیه خالی با ۶، هفت تا اسپیلت بر می گردانم با آن فضای بغایت بزرگ که از بس خالی است اگر یک «های» کنی به خودت بر می گردد.

آقا معلم برای اینکه حوصله اش سرنرود، برای کنکور فوق لیسانس خود را دارد آماده می کند.

-فوق لیسانس! فکر نمی کنید که در این وانفسای بیکاری، درس خواندن دوباره فقط ، وقت هدر دادن باشد؟
-این را می دانم اما کاری به جز درس خواندن در این روستای دور افتاده ندارم. حوصله ام سر می رود.

به این آقا معلم جوان حق می دهم. من هم اگر جای او بودم به چیزی مثل درس خواندن پناه می بردم.

یک کلمن بزرگ آبی رنگ هم بیرون کانکس هست با چند کاسه بشقاب و قابلمه نشسته که معلوم است اقا معلم وقت نکرده است ظرف ها را بشوید. شاید برایش سخت است و می گذارد تا تمام ظرف ها تلنبار شود تا یکدفعه بشوید. هر چه باشد اطراف کلمن به خاطر ظرف شستن، پر از گِل و شُل می شود. شاید سخت باشد، سخت.

از او اجازه می گیرم تا با بچه های کلاسش صحبت کوتاهی داشته باشم او هم استقبال می کند و می گوید: می توانید بروید داخل. زمان کلاس، تمام شده است. الان نوبت شیفت بعد از ظهر است.

سعی می کنم زیاد وقت بچه ها را نگیرم. بچه ها با آن چشمان معصومشان به من نگاه می کنند و یکی یکی اسم هایشان را می گویند. از آقا معلم راضی اند و درس خواندن را دوست دارند.
سونیا تنها دانش آموز کلاس ششمی است که به خاطر قد بلندش آخر کلاس نشسته است. او هم دوست دارد درسش را ادامه دهد اما این کانکس فقط می تواند تا کلاس ششم او را همراهی کند و بعدش چه می شود، نمی داند.

سرم را به سمت همسایه مدرسه -حسینیه- می چرخانم؛ بچه ها هم نگاه من را دنبال می کنند و به همسایه بزرگشان از داخل پنجره کوچک کانکس، نگاه می کنند. به نظر می رسد آنها همان فکری را دارند که من دارم.

علی، ردیف اول کلاس نشسته است با صورتی کک مکی و موهایی قرمز اما چشم هایی شیطان و در عین حال دوست داشتنی. فکر می کنم نه تنها او که همه بچه های کلاس، منتظرند سوالی را بپرسم که در ذهنشان هست.

علی! از کلاست راضی هستی؟ منظورم اینه که دوست داری در کلاس بزرگ تری درس بخوانی یا اینکه همین کلاس خوبه؟
– اینجا را دوست ندارم. جا نداریم.

دوست داری به جای اینکه توی این کانکس درس بخوانی توی یکی از اتاق های حسینیه درس می خواندی؟
بچه ها نمی گذارند کلام من کامل منعقد شود و قبل از اینکه علی، دهانش را باز کند و چیزی بگوید، بچه ها توی هوا جواب را می قاپند و همصدا می گویند: بله!
بعد، با هم شروع می کنند به حرف زدن که « اینجا (کانکس) جایمان کوچک است»، «جا نمی شویم»، «بعضی وقت ها که بعد از ظهری ها به نوبت صبح می آیند مجبور می شویم برویم اتاق آقا معلم درس بخوانیم»! «کاشکی در حسینیه را باز می کردند» و «کاشکی یکی از اتاق های حسینیه، فقط یکی را به ما می دادند» و …

سونیا می گوید: اینجا وقتی هوا سرد می شود با ترس بخاری را روشن می کنیم اگر آتش بگیرد که مکافاتی است چون مجبوریم از کنار آن رد بشویم و فرار کنیم اما در حسینیه می گویند اسپیلت دارد و خطر هم ندارد.

به اسپیلت ها نگاه می کنم، طبقه بالای حسینیه انگار دارد نفس عمیق می کشد و به ما نگاه می کند و پوز می دهد. شاید می گوید « عمرا دستت به من برسد». دو دستگاه اسپیلت هم تعبیه کرده اند توی همین طبقه. آقا معلم می گوید: این طبقه آخر حسینیه «خانه عالم» روستا است. بیشتر وقت ها هفته ای یک روز از شهر می آید به روستا و نماز می خواند؛ بنابراین حسینیه فقط یک بار در هفته، در آن گشوده می شود.

به آقا معلم می گویم: مثل اینکه یکی از اسپیلت ها روشن هست.
– بله. مثل اینکه حاج آقا یادشون رفته خاموشش کنند.
– خب، چرا هفته ای یک بار می آیند به اینجا؟
– لابد راه دوره خانم! این خانه عالم را ساخته اند تا حاج آقا در این روستا ساکن باشد، اما ایشان نمی آید باید از خودشان سوال کنید که چرا نمی آید.
-شما چی؟ مگر راه شما دور نیست؟
– راه من هم دوره اما مجبورم بمانم.

سونیا به آن طبقه نگاه می کند و سوال می کند؟ یعنی یادشون رفته خاموشش کنن؟ لابد پول برقش زیاد میاد!

از بچه ها خداحافظی می کنم و آنها هم انگار انرژیشان یکدفعه آزاد شده باشد عین شصت تیر از کنار من می گذرند و تپه ماهورهای اطراف را به دو، بالا می روند.

من هم شیب بین این دو همسایه بزرگ و کوچک را پایین می آیم تا از پنجره های بزرگ آن ، فضای داخلی همسایه بزرگ (حسینیه) را نگاهی بیاندازم. خدای من! چه آشپزخانه بزرگی و خلوتی! یک اتاق دیگر هم کنار آشپزخانه هست که فرش های ماشینی را لوله کرده اند و برخی را به صورت افقی و برخی دیگر را به صورت عمودی در اتاق گذاشته و دربش را چهار قفله کرده اند.

اصلا تمام درب های حسینیه قفل است. آن وقت بچه های مردم باید در کانکسی کوچک و تنگ درس بخوانند و اتاق آقا معلم هم کوچک تر از کلاس درس بچه ها. همه چیز برعکس است.
آقا معلم می گوید این بنا را چند خیر ساخته اند که اینجا نیستند و در شهر زندگی می کنند!

گل اندام مادر دو دانش آموز مدرسه روستا، چند سالی است از همسرش جدا شده و همسرش به عنوان مهریه بچه ها را به او داده است. حالا جان گل اندام است و بچه هایش.
گل اندام می گوید: اصلا نخواهم گذاشت ادامه تحصیل بدهند باید به جاهای دورتری بروند و من نمی خواهم آنها به راه دور بروند .این بچه ها تنها دارایی من هستند و نمی خواهم برای تحصیل آنها را از خودم دور کنم.

سامیه زنی از ساکنین روستا که بوی نان تازه محلی می دهد، پختن نان را تمام کرده است و به ما برای صرف ناهار تعارف می کند.
او که بقول خودش پا به سن گذاشته است می گوید؛ در این کانکس دو تا از نوه هایم درس می خوانند تا کلاس ششم بیشتر ندارد نگاهش را به حسینه می چرخاند می گوید استفاده زیادی از آن نمی شود ولی خوبی هم که دارد این است که در کنارش غسالخانه، دارد و در حجمی از سکوت نگاهش را به همان سمتی که غسالخانه دارد ثابت نگه می دارد.

عالم ، مادر یکی از دخترانی که در مدرسه روستا درس می خواند، می گوید بعد از سالها دارو و درمان با مراجعه به مرکز رویان تهران صاحب این فرزند دختر شده است و حاضر است هر سختی را تحمل کند تا دخترش که تنها دارایی اوست ادامه تحصیل بدهد.

می گوید؛ همسرش در تهران دستفروشی می کند و چند ماه یکبار به آنها سر می زند امکان این را ندارد که بتواند در تهران خانه بگیرد اما او تصمیم اش را گرفته است برای ادامه تحصیل دخترش از روستا به جای دیگری مهاجرت خواهد کرد.

فاطمه یکی از دختران این روستا، کنار حوض آب مقابل خانه شان مشغول شستن ظرف ها است. او می گوید مدرسه نرفته است. مجرد است و مورد سنش هم اظهار بی اطلاعی می کند شاید دلش نمی خواهد سنش را کسی بداند و در پاسخ به اینکه از حسینیه چه استفاده هایی می شود با صداقت می گوید: والله استفاده زیادی که بگویی از آن نمی شود ولی وقتی مهمانی، مراسمی مثل عروسی یا عزا باشد پذیرایی را در آن انجام می دهند و در ایام عاشورا نیز از آن استفاده می شود.

پیرمردی نزدیک ما می آید که آقا معلم، او را متولی این حسینیه معرفی می کند. کربلایی حسینعلی بساطی، متولی حسینیه است که معلوم است به این مکان خیلی هم افتخار می کند، چرا که می گوید: این حسینیه برای روستای ما «اسمی» است.

منظور از پیرمرد متولی از اسمی یعنی اینکه این بنا باعث افتخار و اسم و رسم روستا است. می گوید: میهمان حبیب خداست اما اگر جایی برای پذیرایی نداشته باشیم که مایه آبروریزی است. همین چند روز پیش آقای فرماندار و بخشدار آمده بودند روستای ما. در همین حسینیه از آنها پذیرایی کردیم.

دهه محرم هست، عزاداری امام حسین هست، اگر یکی توی این روستا به رحمت خدا برود، برایش توی همین حسینیه عزاداری می کنیم. پلوی عروسی را هم در همین جا می پزیم.
-خب حاج آقا این بچه ها چی؟ آنها خیلی دلشان می خواهد یکی از اتاق های حسینیه را باز کنید تا در آن درس بخوانند.

پیرمرد، این بار نگاهی به من می اندازد و می گوید: چی! بچه ها چه کنند؟ دلشان چه می خواهد؟ نه خانم! مگر حسینیه جای این کارهاست.
-حاج آقا فقط در یکی از اتاق ها را باز کنید. گناه دارند توی گرما و سرما داخل کانکس دارند درس می خوانند.

-بیخود! تمام این ساختمان را کثیف می کنند. دولت یک کانکس دیگر به ما بدهد بس است، فقط یک کانکس. مگر می خواهند چه کنند؟ دولت بیاید کوچه های ما را آسفالت کند که اگر یک باران بیاید ، ماشین را نمی توانیم حرکت دهیم. می مانیم توی گِل. اصلا شما چرا به این حسینیه گیر دادی؟!
– باشه اینجا را به دانش اموزها ندهید. اصلا بگویید چه کسی این ساختمان بزرگ و زیبا را ساخته است.
پیرمرد می گوید: برادر همسرم به اتفاق چند خیر اهل دل.

راستش را بخواهید دلم می خواهد اگر یک روز از عمرم باقی بماند چیزی از خدا نخواهم فقط آن خیر را بیابم و سوال کنم که وقتی داشت این حسینیه را در این روستای تقریبا زنانه می ساخت به چه فکر می کرد؟ این روستا که دارد خالی می شود. مردهایش هم برای کار یا به تهران، یا به خرم آباد و یا به کوهدشت رفته اند. روستایی که خانه های محقر با سنگ ساخته اند. روستایی که معلوم است مردمی کم برخوردار دارد. روستایی که سرویس بهداشتی بیشتر خانه هایش فاقد در است و به جای آن یک پارچه بلند انداخته اند. یکی از پارچه ها را که عقب زدم، موش سیاهی با دم بلند رفت توی سوراخی که در سرویس بهداشتی ساخته بود.

دیگر چیزی برای گفتن نمانده است. راهمان را می گیریم و به سمت شهر از جاده ای مالرو، سرازیر می شویم. آقا معلم هم امروز در شهر کار دارد و با ما می آید. از روستایی بزرگتر می گذریم که آقا معلم می گوید: اهالی این روستا وضعشان خیلی بهتر از روستای هودر است.

ناخودآگاه چشم می گردانم ببینم حسینیه این روستا کجاست. یافتنش راحت است. یک حسینیه قدیمی و بسیار کوچک تر از حسینیه هودر. حالا فهمیدم وقتی که متولی پیر می گفت؛ این حسینیه، اسمی است برای این روستا، منظورش چیست. شاید می خواستند به روستای بالادست، فخر بفروشند که حسینیه آنها بزرگ تر است.

بدون شک ساختن مساجد و حسینیه ها از سوی خیرین به نیت باقیات الصالحات کار پرثوابی است، ولی در منطقه ای که کودکان جای درستی برای درس خواندن ندارند، پرداختن به مدرسه سازی نیز ثواب زیادی دارد.