کانکس و ساختمان پیش ساخته

درباره کانکس، ساختمان پیش ساخته، کانکس سازی، خانه و ویلای پیش ساخته

کانکس و ساختمان پیش ساخته

درباره کانکس، ساختمان پیش ساخته، کانکس سازی، خانه و ویلای پیش ساخته

هزار مدرسه عشایری در کانکس برپا می شود!

ایران کانتین: سرپرست دفتر آموزش و پرورش عشایری وزارت آموزش و پرورش گفت: یک هزار مدرسه از مجموع مدارس عشایری کشور، در کانکس های آموزشی و ۹۰۰ مدرسه در چادر برپا می شود.

به گزارش ایرنا، محمدرضا سیفی روز شنبه در آیین اختتامیه جشن تکلیف دانش آموزان استان های جنوب و مرکز کشور در گچساران افزود: ارتقای تحصیل دانش آموزان مدارس عشایری نیازمند یک هزار کانکس آموزشی است.

وی بیان کرد: هم اکنون ۱۸۲ هزار دانش آموز عشایری کشور در ۶ هزار و ۱۰۰ باب مدرسه شامل ساختمانی، گلی و کپری، کانکس و چادر مشغول تحصیل هستند.

سیفی اضافه کرد: استفاده از کانکس های آموزشی برای عشایر کوچنده که فاصله آنان با روستای دارای مدرسه زیاد بوده و از طرفی نیز جمعیت دانش آموزی کمتری دارند، مقرون به صرفه است.

سرپرست دفتر آموزش و پرورش عشایری وزارت آموزش و پرورش همچنین از برنامه ریزی برای اجرای مسابقه نگارش دیدگاه های دانش آموزان عشایر درباره بیانیه مقام معظم رهبری به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خبر داد.

وی گفت: دانش آموزان مناطق عشایری پس از مطالعه این بیانیه نظرات خود را به صورت مکتوب به مدارس تحویل می دهند.

سیفی اضافه کرد: پس از جمع آوری آثار دانش آموزان نفرات برتر انتخاب و به آنها جوایزی اهدا خواهد شد.

وی ابراز داشت: اعزام دانش آموزان عشایری به مشهد مقدس از دیگر برنامه های پیش بینی شده است که جزئیات آن به زودی اعلام می شود.

سیفی در ادامه عنوان کرد: جای کتاب بخارای من ایل من اثر محمد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش و پرورش عشایر در مدارس این مناطق خالی است.

وی با اشاره به اینکه بیست و ششم بهمن سالروز تولد بنیانگذار آموزش و پرورش عشایر است اظهار داشت: برای گنجاندن این یادگار ارزشمند در کتاب های درسی مدارس عشایر تلاش هایی آغاز شده است. سیفی بیان کرد: بهمن بیگی از مردانی است که تا ابد نامش و مهرش در میان مردم ایل زنده است.

محمد بهمن‌بیگی بیست و ششم بهمن سال ۱۲۹۸ در منطقه‌ای بین شهرهای خنج و فیروزآباد استان فارس دیده به جهان گشود. او در سال ۱۳۳۰ نخستین مدرسه سیار عشایری را در سیاه چادر برپا کرد.

در همان سال اولین مدرسه سیار عشایری در استان کهگیلویه و بویراحمد پایه‌گذاری شد تا در کنار مدارس شبانه‌روزی عشایر فعالیت کند. وی در سال ۱۳۸۹ دار فانی را وداع گفت.

جشن بزرگ تکلیف ۴۵۵ دانش‌آموز عشایر کشور با حضور معاون اقامه نماز اداره کل قرآن و عترت وزارت آموزش و پرورش ، نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد و جمعی از مسئولان کشوری و استانی روز پنجشنبه در گچساران آغاز بکار و امروز شنبه بیست و هفتم بهمن ماه بکار خود پایان داد.

در این جشن ۴۵۵ تن از دانش آموز پسر مکلف دوره متوسطه اول عشایر استان‌های اصفهان، چهارمحال بختیاری، خوزستان، کرمان، کهگیلویه و بویراحمد، یزد و فارس حضور داشتند.

در کنار برنامه جشن تکلیف دانش آموزان، کارگاه‌های آموزشی با عناوین تولد معنوی، بهار بندگی، صحت قرائت نماز، احکام، آشنایی با تقلید و مرجعیت، نشاط و شادابی، نجوم و قبله شناسی و فرهنگ تشکر برای دانش آموزان شرکت کننده برگزار شد. شهرستان ۱۲۴ هزار نفری گچساران در جنوب غربی کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد.

منبع: ایران کانتین

استقرار کانکس در پایتخت ممنوع!

ایران کانتین: نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران، موضوع استقرار کانکس در داخل شهر آن هم بالای سقف خانه ها را غیرممکن دانست و گفت: کسی که می خواهد اقدام به استقرارکانکس کند نمی تواند چنین اقدامی را داخل شهر براحتی انجام دهد زیرا شهرداری بسرعت آن را جمع خواهد کرد!

حسام عقبایی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در واکنش به برخی خبرهای مربوط به اجاره دادن کانکس برای اسکان برخی افراد روی بام های بعضی منازل پایتخت تاکید کرد: چنین موضوعی را نمی توان به هیچ عنوان تایید کرد.

وی اضافه کرد: به طور معمول پدیده ای به نام کانکس نشینی در شهری مانند تهران به صورت مشهود دیده نمی شود و مقرون به صرفه هم نیست.

عقبایی افزود: این اتفاق ممکن است تنها در برخی پروژه های ساختمانی یا حاشیه شهرها در زمین های بزرگ برای استقرار کارگران و نگهبانان به منظور مراقبت از زمین و نیز ساختمان ها رخ دهد.

وی ادامه داد: برای استقرار کانکس باید زمینی با مساحت بالا وجود داشته باشد که این اقدام در تهران که نرخ زمین قیمت های بالایی دارند با عقل جور در نمی آید.

نایب رئیس اتحادیه املاک تهران بیان کرد: اگر فردی زمینی در اختیار داشته باشد به طور حتم اقدام به ساخت یا فروش آن می گیرد و هیچگاه به فکر راه اندازی کانکس در این زمین ها یا اجاره آنها نمی افتد زیرا هم زیرساخت سکونت در آن مهیا نیست و هم متولیان شهری اجازه چنین کاری نمی دهند.

وی گفت: این درحالی است که هزینه تأمین کانکس هم کم نیست و هزینه ای نزدیک به اجاره یک آپارتمان را شامل می شود.

نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران با بیان اینکه تاکنون با چنین پدیده ای مواجه نشده ایم افزود: امکان دارد به صورت استثنا در تعداد محدودی از ساختمان های قدیمی چنین موضوعی قابل انجام باشد اما به شکل مشهود گزارش نشده است.

وی افزود: در مناطقی مانند منطقه ۲۲ نیز تمام ساختمان ها به صورت برج هستند و اجرای چنین موضوعی به هیچ عنوان امکان ندارد.

به گزارش ایرنا برخی رسانه ها اعلام کرده بودند که در بعضی نقاط تهران از جمله منطقه ۲۲ برخی افراد با استقرار کانکس روی بام ها، امکان سکونت افرادی را در کانکس ها فراهم کرده اند و آنها را اجاره می دهند.

منبع: ایران کانتین

کانکس نشینی و پدیده تازه پشت بام فروشی!

ایران کانتین: در ادامه گزارش روزنامه ایران مبنی بر شیوع پدیده ای به نام “پشت بام فروشی” که با عنوان کانکس فروشی نه! پشت بام فروشی بله!” منتشر شده است را می خوانیم …

برخی مشاوران مسکن می‌گویند گرانی بازار اجاره و خرید مسکن، شهروندان را به «کانکس نشینی» سوق داده، مناطق میانی و منطقه ۲۲ جزو لیستی است که آنها برای این ادعایشان مطرح می‌کنند. اما تاکنون هیچ مقام رسمی این گفته‌ها را در داخل شهر تهران تأیید نکرده است. این درحالی است که برخی مسئولان شهری از پدیده دیگری به نام «پشت بام نشینی» خبر می‌دهند.

پشت بام فروشی پدیده نه چندان تازه‌ای است که از زبان شهردار منطقه ۲۲ تأیید می‌شود. علی نوذرپور با تأیید این پدیده در کلانشهر تهران از آن به عنوان یک حاشیه‌نشینی جدید نام می‌برد. به گفته او در برخی از مناطق ضعیف و کم برخوردار شهر تهران چنین موضوعی وجود دارد و مالکین قسمت پشت بام خود را به صورت یک اتاق به افرادی که معمولاً جزو دهک‌های پائین جامعه محسوب می‌شوند، اجاره می‌دهند.

او البته دو سال پیش هم این موضوع را در آستانه انتخابات شورای شهر مطرح کرده، اما در آن شرایط ظاهراً گوشی برای شنیدن وجود نداشته است. این ساختمان‌ها سبک، موقت و ناایمن هستند. اجاره‌هایشان هم بسته به نوع سازه و محدوده مسکونی متفاوت است.این پدیده بیشتر در ساختمان‌های دو و سه طبقه قدیمی رخ می‌دهد.

وی می‌گوید: در محله‌های حاشیه‌نشین شهر تهران (که شامل ۴۰ محله است) بعضاً دیده می‌شود که پشت بام خانه‌ها اجاره داده شده و وجهی هم توسط بهره برداربه مالک ساختمان پرداخت می‌شود یا اینکه به بهره بردار اجازه داده می‌شود در پشت بام، مستحدثه‌ای ایجاد کند و بین ۱۰ تا ۱۵ سال از آن بهره‌برداری کند و پس از آن به مالک واگذار کند.

شهردار منطقه ۲۲، نام منطقه‌اش در این لیست نه چندان بلند بالا را تکذیب می‌کند. او می‌گوید این اولین بار نیست که پدیده کانکس نشینی مطرح می‌شود، حدود یکسال پیش هم بازار کانکس‌ها داغ بوده، اما همان زمان هم به تأیید هیچ مقام رسمی نرسید.

نوذرپور البته برای اثبات حرفهایش به گزارش‌های روزانه مأموران و کارگران خدمات شهری در سطح منطقه اشاره می‌کند. او می‌گوید در این مدت حتی یک بیسیم هم برای این موضوع به ما زده نشده و در بخش نوساز منطقه که اساساً امکان چنین چیزی وجود ندارد. پیکان شهر هم که بخش قدیمی منطقه محسوب می‌شود از این موضوع مبراست.

نوذرپور اگرچه استقرار کانکس در محدوده کارگاه‌های ساختمانی را رد نمی‌کند، اما به صراحت تأکید می‌کند که این کانکس‌ها فقط برای اسکان موقت کارگران تهیه شده و در کنار ساختمان‌های درحال ساخت دایر است! او البته خطاب به کسانیکه این موضوع را مطرح می‌کنند هم می‌گوید که سند و مدرک ارائه دهند. ادامه این ماجرا را حالا از زبان مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران بشنوید. او با تمام قدرت، رواج این پدیده را در تهران تکذیب می‌کند.:«اگر هم چنین چیزی رخ دهد به ثبت در بنگاه‌های املاک نمی‌رسد. یعنی یک توافق دو طرفه بین مالک و مستأجر است که جایی هم ثبت نمی‌شود! چرایش هم روشن است، این کار تخلف است، اگر جایی فردی کانکسی بگذارد و بخواهد اجاره دهد، شهرداری با او برخورد می‌کند. این کار قاعده و قانون خاص خودش را دارد.البته اگر درپشت بام باشد، درصورتیکه مالک حکم رفع ممنوعیت گرفته باشد، می‌تواند اجاره دهد که قضیه آن فرق می‌کند.

در هر صورت مشاوران املاک قانون را بلدند و کاری خلاف آن انجام نمی‌دهند. او البته منکر تخلفات عجیب و غریب در تهران با وجود افزایش قیمت مسکن و بالا رفتن نرخ اجاره بها نمی‌شود، اما ترجیح می‌دهد که در این زمینه سکوت اختیار کند! دلیلش هم جلوگیری از رواج این تخلفات است!

از منطقه ۱۱ چه خبر؟ رواج این پدیده در این منطقه هم تأیید نمی‌شود. آرش لالویی- رئیس اداره املاک شهرداری منطقه ۱۱، البته به یک مورد استقرار کانکس در پشت بام یک خانه مسکونی در ضلع شرقی خیابان کارگر اشاره می‌کند که به محض رؤیت شهرداری با جرتقیل برداشته شده است. خودش اما مورد دیگری را به خاطر نمی‌آورد. معتقد است شهرداری بشدت با این پدیده چه کانکس باشد و چه ساخت یک سازه ناایمن و غیر استاندارد در پشت بام‌ها برخورد می‌کند و به این سادگی‌ها نمی‌توان یک نفر را پیدا کرد که کانکس گذاشته و زندگی می‌کند!

او می گوید: هر ساخت و‌سازی خارج از ضوابط شهرسازی ولو کانکس، انباری، اتاق کوچک با آن برخورد می‌شود. یعنی رأی ماده ۱۰۰ گرفته شده و حکم تخریب اجرا می‌شود. اگرچه ممکن است در مناطق جنوبی چنین چیزی بوده باشد، اما من نشنیده‌ام!

کانکس نشینی در شهرک های اقماری

منطقه ۱۸ یک منطقه محروم و کم برخودار است. آیا این پدیده در این منطقه به چشم خورده است؟ پاسخ بازهم منفی است. مهندس امیرحسین عساری، معاون خدمات شهری منطقه ۱۸، می‌گوید بله ما کم برخورداریم، اما شرایط سخت اقتصادی باعث نمی‌شود کسی در کانکس زندگی کند. وی با بیان اینکه تاکنون سابقه نداشته با چنین مواردی برخورد کنیم، می‌گوید: غیر ممکن است که چنین اتفاقی در محدوده منطقه ما افتاده باشد. این پدیده بیشتر در شهرک‌های اقماری اطراف تهران دیده می‌شود و اگر گذرتان افتاده باشد هم حتماً با این کانکس‌ها در بعضی شهرک‌ها مثل گلدسته برخورد کرده‌اید. این امر هم طبیعی است و در اطراف همه کلانشهرها دیده شده است. بعضاً ۱۴ نفر در یک فضای ۱۰ متری زندگی می‌کنند، اما در محدوده حریم شهر حتی نمی‌توان یک آجر روی آجر گذاشت. حتی خارج از حریم هم این کار غیر قانونی است. در پشت بام‌ها هم اگر تخلفی رخ داده باشد که شهرداری ورود می‌کند اما نمی‌توان منکر تخلف شد!

منبع: ایران کانتین

زندگی‌ شش و نیم متری! روایت کانکس نشینی زوج ۲۱ ساله به همراه نوزادشان!

تمام دار‌ و‌ ندار زندگی‌شان در یک مکعب شش‌ متری جا گرفته است! هرقدر زندگی با آن‌ها نساخته است، آن‌ها بیشتر مشکلاتش را تاب آورده‌اند. اما حالا پای یک نوزاد درمیان است که هنوز خیلی لطیف و  نحیف است برای جنگِ تن‌به‌تن با هزار‌و‌یک جور مشکل …

محمد چند ماه است در یک مجتمع مسکونی نگهبان و به‌ نوعی سرایدار است. او به‌همراه همسرش، مریم و فاطمه (نوزاد سه‌ماهه‌شان) از وقتی چشم به دنیا گشوده، در یک کانکس دو‌ در‌ سه با امکانات حداقلی زندگی‌ می‌‎کنند.

نفس‌های نوزاد سه‌ماهه در کانکس به شماره افتاده است

زندگی در کانکس، چیزی است که ریه‌های فاطمه آن را تاب نیاورده است. در آغوشِ گرمِ مادر به خواب رفته است، اما با خِس‌خِس و سنگین نفس می‌کِشد. به خاطر سرما و گرمای کانکس و بوی غذایی که هر روز در این اتاقکِ چندمتری پخش می‌شود، دچار حساسیت شده است. این مشکل تا جایی پیش رفته که دکتر برایش اسپری آسم نوزادان تجویز کرده است. هر زمان دچار نفس‌تنگی شود، باید به‌ازای هر پنج‌نفسی که فاطمه می‌کِشد، یک بار با اسپری، اکسیژن به ریه‌هایش برسانند. دکتر گفته است دیگر حتی یک شب هم نباید در کانکس بماند، اما چاره‌ای ندارند.

چند روزی است که تصویری از کانکسی که این خانواده سه‌نفره در آن ‌زندگی می‌کنند، به‌همراه خلاصه‌ای از وضعیت زندگی آن‌ها در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود، برای اطلاع از صحت و سقم ماجرا به‌سراغ کانکس‌ آن‌ها در حوالی میدان نمایشگاه مشهد می‌رویم.

بندِ انگشت اشاره و کوچکِ دست راست محمد به‌طور مادرزادی نصفه و نیمه است. چشم‌هایش انحراف دارد. لاغراندام است با سبیل و ریش‌های بور و کم‌پشت.‌ باد، پارگی‌های پشت کاپشنش را لو می‌دهد. با هدبند مشکی‌، پیشانی و گوش‌هایش را پوشانده است. دمپایی به پا کرده است و به استقبال ما می‌آید تا دقایقی، ایستاده مهمانِ خانه کوچکشان شویم.

مریم چهره دلنشینی دارد. فاطمه را در پتو پیچیده و زیرِ چادرش پنهان کرده، دست چپش را پشت کمرِ فرزندش گذاشته است؛ همان دستی که هنوز حلقه زرد و ظریف ازدواجش در انگشتِ آن جا خوش کرده است. کم‌حرف و تودار است. یک سالی می‌شود که از زندگی‌شان می‌گذرد، اما زندگیِ مریم اصلا شبیهِ نوعروس‌ها نبوده و نیست. جلو درِ ورودی کانکس، پلاستیک زده‌اند. روی آن هم پرده سفیدی با طرح‌های مشکی آویزان شده که از کمر گره خورده است. یخچال، تلویزیون و تخت یک‌نفره هر‌کدام کنجی از این چهاردیواری فلزی قرار گرفته‌اند، اما تمام دارایی این زوجِ جوان، دو پتو و چندتایی ظرف است.

دو پرده آبی و زردِ چهارخانه، پنجره‌های کانکس را پوشانده است. گوشه پنجره‌ها، حکم جالباسی را دارد. آینه مستطیلی‌ که کنار در قرار دارد، خاک گرفته و چهره‌ها را مات نشان می‌دهد. محمد می‌گوید: هیتر کوچک داخل کانکس وقتی روشن است، فضا را خیلی گرم می‌کند و بوی خاصی در فضا پخش می‌شود. اگر هم خاموش باشد، کانکس مانند یخچال می‌شود. گرمای زیاد برای فاطمه خوب نیست؛ به‌همین‌دلیل مریم شب‌ها با فاطمه روی کف کانکس می‌خوابد و محمد روی تخت.

بعد‌‌از معاینه دکتر، مریم با فاطمه به شهرستان می‌روند. مریم می‌گوید: چندروزی که قائن بودیم، حال فاطمه بهتر شد، اما به‌محض اینکه دوباره به کانکس برگشتیم، خِس‌خِس نفس‌هایش شروع شد. به خاطر حالِ فاطمه، بعضی روزها برای چندساعتی پیش یکی از خانم‌ها که در مجتمع خانه دارد، می‌روم.

شست‌وشوی ظروف در سرویس بهداشتی

ته‌مانده چای صبحانه هنوز در استکان‌ها مانده است. ظرف‌ها در دلِ هم تلنبار شده‌اند چون کابینتی وجود ندارد که بتوان کاسه‌ و بشقاب‌ها را یک طرف گذاشت و قابلمه‌ها را طرفی دیگر. شیشه‌ها و ظرف‌های ادویه‌اش را روی میز چوبی چیده است. مریم روی پیک‌نیک غذا و چای درست می‌کند و ظرف‌ها را در سرویس بهداشتی که تقریبا چسبیده به کانکس است، می‌شوید. خبری از حمام هم نیست. محمد می‌گوید: گاهی برای حمام به خانه دوستم می‌رویم.

اما سن و سال مریم هنوز یک سال است که از مرز ٢٠ عبور کرده و معتقد است وقتی می‌بینی شرایط سخت است، مجبور می‌شوی تحمل کنی. از مریم می‌پرسم تا به حال نشده از این زندگی خسته شوی یا اعتراض کنی؟ جوابِ قانع‌کننده‌ای دارد؛ «نه، چون شوهرم را دوست دارم.»

چشم راستم چیزی را نمی‌بیند

آن‌ها مدتی که در شهرستان قائن بودند به‌عنوان کارگر، زرشک باز می‌کردند که در همان گیر‌و‌دار خارِ زرشک در چشم راستِ مریم فرو می‌رود؛ لکه‌ای که در مرکز مردمک چشمش دیده می‌شود، نشان از همان اتفاق دارد. مریم می‌گوید: آن زمان پیگیر دکتر و دوا برای چشمم نشدیم، اما حالا دیگر با چشم راستم نمی‌توانم چیزی را ببینم.

ماهِ پنجم بارداری و کار در مرغداری

آن‌ها، پیش از این، سرایدار و به‌نوعی پرستار یک خانواده چهار‌نفره (پدر و سه پسر معلول) بوده‌اند؛ مریم باوجود بارداری، روزی چندبار پله‌های خانه آن‌ها را بالا و پایین می‌رفته تا به وضع خانه، رسیدگی و از آن‌‌ها نگهداری کند، اما سرِ آخر صاحب‌‌خانه به آن‌ها می‌گوید: اینجا نمی‌توانید زندگی کنید، چون سه پسر معلول دارم و ممکن است برای بچه‌تان اتفاقی بیفتد.

محمد و مریم علی‌رغم میل باطنی‌شان، آن خانه را به مقصد باغی در سه‌راه فردوسی ترک می‌کنند؛ مسئولیت سرایداری را در یک اتاقکِ آجری در باغی که آب آن با تانکر و گاز آن با کپسول بوده است، قبول می‌کنند. به‌دلیل اینکه شرایط زندگی در آنجا سخت بوده است، حالا در مجتمع مسکونی نگهبان هستند. محمد می‌گوید: ماهِ پنجم بارداری زنم بود که کار دراین مرغداری را شروع کردیم. کار سنگین و ساعت آن زیاد بود. مریم حالش از بوی مرغ به هم می‌خورد، با‌این‌حال دو هفته‌ای دوام آورد.

وعده حقوق یک‌میلیونی که به ۶۵٠‌هزار تومان رسید

بعد‌از آن با وعده ماهی یک‌میلیون‌تومان به‌ازای نگهبانی و انجام کار‌های نظافت یک مجتمع با زن و بچه به آنجا می‌رود، اما بعد‌از آن قیمت را به ٨٠٠‌هزارتومان کاهش می‌دهند و حالا هم صحبت از ماهی ۶۵٠‌هزارتومان است که محمد بعد‌از سه‌ماه کار تا‌به‌حال فقط یک ماه حقوق خود را دریافت کرده‌ است. کارت معلولیت شدید از بهزیستی خراسان‌جنوبی دارد و هر ماه مستمری ناچیزی دریافت می‌کند که زخمِ زندگی‌اش را درمان که هیچ، ترمیم هم نمی‌کند. محمد می‌گوید: حالا اگر ١٠ یا ١۵میلیون پول داشتم، همان خانه کلنگی روستا را می‌ساختم تا در همان‌جا زندگی کنیم‌.

او اضافه می‌کند: بعداز انتشار عکس کانکس که توسط یکی از کسانی که ما را می‌شناسد، انجام شده است، چند خیر به اینجا آمدند. یکی از آن‌ها برایمان کاپشن آورد، یک نفر قرار است همسرم را به دکتر ببرد.محمد با اینکه فقط ٢١‌سال دارد، ١۶‌میلیون تومان قرض و قوله از آشنا و فامیل روی دوش‌هایش سنگینی می‌کند. بخشی از این پول را برای هزینه‌های معافیت از سربازی، قسمتی برای هزینه‌های عروسی و بخشی هم برای انجام عمل چشم‌هایش که هم ضعیف است و هم انحراف دارد، قرض کرده است. محمد می‌گوید: بعد از عمل، چشم‌هایم تغییری نکرده است. هنوز هم دارم کار می‌کنم تا قرض‌هایم را صاف کنم.مریم و محمد بین همه مشکلات زندگی، خنده را فراموش نکرده‌اند. محمد با شوخی به ما می‌گوید: از ما عکس می‌گیرید، دوربینتان ویروسی نشود! و هر دو می‌زنند زیرِ خنده. انگار چشم‌ها و دهان محمد به نخی وصل است که وقتی دهانش به خنده باز می‌شود، چشم‌هایش ریز می‌شود و کنار آن چین می‌افتد. مریم وقتی می‌خندد، برجستگی گونه‌هایش، دلنشینیِ چهره‌اش را دوچندان می‌کند. اما صدای نفس‌های فاطمه، خنده را بر لبان هردویشان می‌خشکاند.

وعده کمک مقطعی بهزیستی به این خانواده

برای پیگیری مشکل محمد که کارت معلولیت شدید از بهزیستی دارد، سراغ معاون امور توان‌بخشی اداره کل بهزیستی خراسان‌رضوی می‌رویم. مسعود فیروزی در گفت‌وگو با خبرنگار شهرآرا می‌گوید: مددکار بهزیستی از زندگی این زوج جوان بازدید کرده است. آن‌ها متأسفانه شرایط خوبی ندارند. نکته اینجاست که مردِ خانواده تحت پوشش بهزیستی خراسان جنوبی است و به‌دلیل اینکه پرونده‌اش در سیستم ما تعریف نشده، نمی‌توانیم به او کمک کنیم. اما با‌توجه‌به شرایط این خانواده براساس نیازهای اساسی‌شان، به آن‌ها کمک‌های مقطعی می‌کنیم.

او ادامه می‌دهد: اگر این فرد پرونده‌اش را به بهزیستی خراسان‌رضوی منتقل کند، او را تحت پوشش قرار می‌دهیم. این فرد بااینکه ازدواج کرده و بچه‌دار شده است، هنوز مستمری یک‌نفره دریافت می‌کند؛ درصورتی‌که باید به‌ازای سه‌نفر مستمری دریافت کند. ضمن اینکه بهزیستی ١٨‌میلیون‌تومان کمک بلاعوض برای مسکن معلولان پرداخت می‌کند؛ بنابراین پیگیر موضوع می‌شویم تا با مددکار بهزیستی خراسان جنوبی ارتباط بگیریم و به وضعیت این خانواده رسیدگی کنیم.

منبع: ایران کانتین

کانکس های تفکیک در مراکز علمی و مجتمع های مسکونی مستقر می‌شوند!

در راستای توانمند سازی طرح تفکیک از مبدا پسماندها، سازمان مدیریت پسماندهای شهرداری تبریز اقدام به استقرار کانکس های ویژه دریافت پسماندهای خشک در سطح مجتمع های مسکونی پر جمعیت و مراکز علمی و دانشگاهی کرد.

به گزارش شهریار، علیرضا اصغری مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند های شهرداری تبریز با بیان این خبر، اظهار داشت: ما در صدد این هستیم تا مشارکت خود شهروندان را در اجرای طرح تفکیک از مبدا پسماند ها را افزایش دهیم.

او افزود: در همین راستا تلاش داریم تا از ظرفیت های بالقوه مراکز علمی، اساتید و دانشجویان در زمینه ارائه طرح ها و ایده های نو در خصوص آموزش شهروندی و آگاه سازی جامعه در رابطه با مزایای جدا سازی پسماند های خشک از تر و نقش آن در پاکیزگی و بهداشت محیط زیست بهره مند شویم.

اصغری با اشاره به تاکید شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر تبریز در خصوص ضرورت تقویت بازوی اجرایی طرح تفکیک از مبدا، اظهار داشت: در این ارتباط سازمان استقرار کانکس های ویژه دریافت پسماندهای خشک در مجتمع‌های مسکونی پر جمعیت را در دستور کارخود قرار داده و با استقرار کانکس ویژه دریافت پسماندهای خشک در مجتمع بزرگ مسکونی پایگاه دوم شکاری تبریز و همچنین دانشگاه تبریز عملا فعالیت خود در این زمینه را آغاز کرد.

مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند های شهرداری تبریز در پایان اظهار امیدواری کرد با تداوم آگاه سازی و آموزش شهروندی و تقویت اجرایی طرح تفکیک از مبدا پسماندها و همچنین رعایت الگوی مصرف و خرید به اندازه نیاز از سوی شهروندان بیش از پیش شاهد کاهش حجم زباله و پسماندهای تولیدی و شهری پاکیزه تر باشیم.

منبع: ایران کانتین